روز نهم محرم (تاسوعا)
1- آوردن امان نامه برای فرزندان ام البنین توسط شمر (61 قمری)
عصر روز نهم شمر بن ذی الجوشن کلابی نزدیک لشکر امام (ع) آمد و صدا زد کجا هستند فرزندان خواهر من عبدالله و جعفر و عثمان و عباس (این چهار نفر فرزندان ام البنین بودند که او هم از قبیله بنی کلاب بود و شمر هم از همان قبیله بود از این جهت گفت فرزند خواهر من) ، امام فرمود جواب او را بدهید اگرچه فاسق است. آن عزیزان نزد شمر آمدند فرمودند کارت چیست؟ گفت ای فرزندان خواهرم شما در امان هستید از اطراف حسین کناره گیرید و سر در اطاعت یزید در آورید ، حضرت عباس فریاد زد: بریده باد دستهای تو و لعنت بر امانی که تو آوردی ، امر می کنی دست از مولای خود برداریم و به اطاعت ملعونان در آئیم ، ما را امان می دهی و پسر رسول خدا را امان نیست ، شمر غضبناک شد و به لشکرگاه برگشت.
http://eslamdl.loxblog.com
2- لشکر عمر بن سعد بسوی خیام روی آوردند (61 قمری)
بعد از رجوع شمر ، عمر بن سعد لشکر خویش را صدا زد: یا خیل الله! إرکبی و بالجنّة ابشری (ای لشکر خدا! سوار شوید و بسوی بهشت رفتن شاد شوید).
لشکر رو به خیام آوردند و امام (ع) در پیش خیمه سر به زانوی اندوه گذاشته و بخواب سبک رفته بود ، جناب عباس خدمت امام آمد و عرض کرد: برادر! لشکر رو به شما آورده ، امام فرمود عباس! جانم فدای تو باد ، بپرس چه شده که رو به ما آورده اند ، عباس با 20 سواره به سوی لشکر آمد و مراد ایشان را پرسید ، گفتند از امیر حکم آمده که به او بیعت کنید وگرنه با شما قتال کنیم ، حضرت عباس فرمود کلام شما را به امام برسانم و برگردم ، امام به عباس فرمود امشب را از آنها مهلت بگیر تا قدری نماز و دعا و استغفار کنیم ، حضرت عباس آمد و در مقابل لشکر ایستاد و موعظه نمود و آن شب را مهلت خواست ، لشکر عمر بن سعد به جای خود بازگشتند و این قضیه در عصر روز نهم اتفاق افتاد.
:: موضوعات مرتبط:
محرم ,
,
:: برچسبها:
رویدادهای ماههای قمری ,
رویدادهای ماه محرم ,
روزشمار ماههای قمری ,
روزشمار ماه محرم ,